Wednesday, June 27, 2007

هجده تیر و نقش دانشجویان

هجده تیر و نقش دانشجویان
نوید مینائی
تلفنی خبر دار شدم کوی دانشگاه شلوغ شده و بچه ها اطاقک انتظامات را آتش زده اند، در دانشگاه را شکسته اند و به خیابان آمده اند. پلیس و نیروهای لباس شخصی هم به خوابگاه حمله کرده اند. هر طور بود خودمان را رساندیم امیر آباد خیابان ها را بسته بودند و انتهای امیر آباد هم که بن بست است. تمام کوچه های منتهی به بالای امیرآباد توسط پلیس و بسیج مسدود شده بود و کسی نمی توانست رفت و آمد کند، دانشجوها و کسانی که خود را زود تر رسانده بودند محاصره شده بودند. از آن بالا خبر می رسید که اهالی در خانه ها را باز نگه می داشتند تا کسانی که از دست پلیس و بسیج فرار می کردند به خانه ها پناه ببرند. خیابان پر از آتش و گاز اشک آور و سنگ اندازی دانشجویان به پلیس بود. دانشجوها و سایرین به بهانه تعطیلی روزنامه سلام به خیابان ریخته بودند
اما روزهای بعد دیگر مرکز درگیری کوی دانشگاه نبود. میدان انقلاب مقابل دانشگاه بود که صحنه درگیری و زد و خورد مردم با پلیس و بسیج بود. بسیج با چوب و چماق و سینه زنی سعی می کرد وحشت ایجاد کند، هر از چند گاهی یکی شان زنجیرش را از جیبش در می آورد و در هوا می چرخاند، یا قمه و پنجه بکسش را به روی دیگران می کشید، ولی کافی بود تنها در میان جماعت خشمگین گیر بیفتد کتکی می خورد که قداره کشی یادش برود. پلیس هم بی نصیب نمی ماند. پلیس های زیادی آن روز کتک مفصلی از مردم خوردند. همینطور بسیجی هایی که در میان جمعیت تک می افتادند سالم به مسجد میدان انقلاب نمی رفتند تا چماقشان را تحویل بگیرند
خلاصه چند روز صحنه هایی که شبیه انقلاب ۵۷ بود و درگیری ها به اوج رسیده بود را شاهد بودیم. خیزشی که به بهانه تعطیلی روزنامه اصلاح طلب سلام شروع شده بود با دخالت بخش های مختلف ناراضی ادامه می یافت. کارگران و جوانان بی کار، سربازانی که از پادگان ها فرار می کردند، دانشجویان و به خصوص حضور زنان بسیار پررنگ بود. حضور زنان و دخترانی که با شجاعت و جسارتی مثال زدنی در مقابل پلیس و بسیج مانند پارتیزان ها می زدند و فرار می کردند، صندوق های میوه را روی سر پلیس خورد می کردند و فرار می کردند بسیار دیدنی بود. گارد ضد شورش هم با حملات ناگهانی خود باعث فرار جمعیت می شد ولی کافی بود یکی شان گیر جمعیت بیفتد، از طرف دیگر موتور سواران بودند که جمعیت با چوب و سنگ به آنان حمله می کردند
۱۸ تیر از همان شب اول حرکتی صرفا دانشجویی نبود، همان شب اول به محض رسیدن خبرش به مردم، هر کسی از حکومت ناراضی بود، به خصوص جوانان و دانشجویان به محل کوی رفتند و در درگیری ها شرکت کردند، ولی از فردای ۱۸ تیر دیگر اجتماعات کاملا عمومی شده بود. دانشجویان در اقلیت بودند و کارگران، جوانان بی کار و زنان خشمگین در اکثریت
در اولین سالگرد هنگامی که از میدان انقلاب رد می شدم شنیدم که حاج آقا شکلاتی، سردار اصلاحات با لحنی بسیار خشن و عصبانی اعتراضات سال گذشته را محکوم می کرد و خامنه ایی هم همین کار را کرده بود. این حملات سردار تساهل و تصامح جای شکی نمی گذاشت که خودشان هم نه تنها فهمیده اند بلکه دارند اعتراف می کنند اعتراضات ۱۸ تیر برای بستن روزنامه اصلاح طلب نبوده که وسیعترین اعتراض به موجودیت حکومت اسلامی بوده و هست. گرچه ۱۸ تیر روز اعتراض همگانی و فراگیر به حکومت بود و تنها اعتراض بخش خاصی به سیاست مشخصی از حکومت نبود ولی هنوز دانشگاه در مرکز این روز بود. هنوز این اعتراضات حول دانشگاه و با برنامه ریزی حول دانشگاه صورت می گرفت، به خاطر همین پتانسیل بالای ۱۸ تیر برای تبدیل شدنش به اعتراضاتی رادیکال و همگانی، رژیم با به هم زدن برنامه دانشگاه ها و همچنین حکومت نظامی های تمام عیار سعی کرد این روز را ساکت و به سلامت از سر بگذراند. در سالهای سوم و چهارم شدت حکومت نظامی به حدی بود که از دو یا سه هفته قبل از ۱۸ تیر گارد ضد شورش از اتوبان همت شروع می شد و تا میدان انقلاب را قرق می کرد
اما در دو سه سال اخیر ۱۸ تیر با قدرت کافی برگزار نشده است. یکی از دلایل آن می تواند سرکوب حکومتی و تعطیلی دانشگاه ها باشد ولی دلیل عمده آن بی برنامگی یا کم تحرکی فعالین عرصه های مختلف اجتماعی مثل کارگری، دانشجویی و زنان برای این روزست. روزی که همه بخش های معترض جامعه آن را ساختند بی صاحب مانده است. ظاهرا ۸ مارس فقط روز فعالین عرصه زنان است و ۱۶ آذر روز دانشجویان و اول می روز کارگران. حتی همین روز ها هم اکنون عرصه دخالت و فعالیت فعالین عرصه های مختلف است. اما نکته اینجاست که ۱۸ تیر پتانسیل بالایی دارد و میتواند روز اتحاد همه این فعالین در مبارزه علیه جمهوری اسلامی باشد. ولی باید ۱۸ تیر "صاحب" و فعال جدی داشته باشد و طبعا دانشجویان باید نقش محوری خود که سنتا در این روز داشته اند را جدی بگیرند
امسال گرامیداشت ۱۸ تیر می تواند با پرچم آزادی زندانیان سیاسی روز اعتراض زن و کارگر و دانشجو و معلم باشد. روزی که هر بخشی از جامعه که با تهدید زندان مواجه است به خیابان بیاید و اعتراض کند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط زندانی سیاسی شود. برای این کار باید موانع را از سر راه برگزاری ۱۸ تیر سراسری برداشت. باید فضای اعتراضی که در حال حاضر در جامعه فعال است را به این روز وصل کرد. فعالین و رهبران عملی باید دست به کار شوند و محافل و شبکه ها و سازمان و اتحادیه های کارگری و دانشجویی به همراه زنان و معلمان برای سازمان دهی اعتراضات در این روز با هم هماهنگ کنند. در این میان نقش رهبران و فعالین برجسته هر بخش بسیار مهم و تعیین کننده است. اما بیشترین نقش باز بر عهده دانشجویان است. جنب و جوش هایی اینجا و آنجا در بین دانشجویان هست، ولی کافی نیست. در فرصت باقیمانده باید فعالانه تر ۱۸ تیر مطرح کرد. در اجتماعات و گردهمایی ها، در کلاس درس، در وبلاگ ها و اینترنت. بخصوص باید حول آزادی دانشجویان زندانی پلی تکنیک و آزادی محمود صالحی باید جنب و جوش هرچه وسیعتری را دامن زد

Tuesday, June 26, 2007

هجده تیر سرخ

هجده تیر سرخ

سامان احمدی

بیشتر از سه هفته به هجده تیر، روز اعتراض عمومی علیه جمهوری اسلامی باقی نمانده است. باید برای این روز آماده شد. باید برایش تدارک دید، برنامه ریزی کرد. باید در این روز دوباره تمام ارکان جمهوری اسلامی را به لرزه درآورد و این به عهده تک تک ماست
هجده تیر روز اعتراض نه فقط دانشجویان بلکه همه مردم به این رژیم منحوس است و باید همین را نمایندگی کند.امسال باید ۱۸ تیر متفاوت باشد. باید همه جانبه تر و گسترده تر از سال های گذشته برگزار شود. امسال باید هر کس که این رژیم را نمی خواهد، هرکس که حتی تحمل دیدن چهره این مفتخوران بی عرضه در تلویزیون را ندارد در هر چه پر قدرت تر برگزار کردن ۱۸ تیر سهیم شود. ۱۸ تیر امسال باید روز اعتراض همه کارگران، معلمان، دانشجویان، پرستاران و دانش آموزان نه فقط در تهران بلکه در تمام کشور باشد
هجده تیر امسال میتواند اینچنین پر قدرت و گسترده برگزار شود چون توازن قوا به شدت به نفع مردم و جنبش انقلابی مردم چرخیده است. هر کاری کردند جامعه را مرعوب کنند نتوانستند. در دانشگاه دستگیری و "سرکوب" به راه انداختند. در خیابان ها به جان زنان افتادند. کارگران را دستگیر و زندانی کردند اما مستصل تر از همیشه مجبور به عقب نشینی و آزاد کردن اکثرا کارگران شدند. و حالا نوبت تعرض ما مردم است. نوبت ماست که نشان دهیم این رژیم رفتنی است. نوبت ماست که یکبار دیگر مطالبات خود را با صدای بلند فریاد بزنیم
در ۱۸ تیر باید رژیم را مجبور به آزادی بدون قید و شرط محمود صالحی، دانشجویان پلی تکنیک و همه زندانیان سیاسی کرد. باید به سراغ خانواده زندانیان رفت، آنها را به مراسم ها و تجمعات ۱۸ تیر دعوت کرد. باید وبلاگ ها و نشریات را فعال کرد و در این مورد نوشت. باید رهبران عملی جنیش های مختلف اعم از رهبران کارگری، دانشجویان و معلمان و... دست بکار شوند. بیانه مشترک صادر کرد. مراسم مشترک برپا کرد. شعار " دانشجو، کارگر، معلم اتحاد اتحاد" را به تصویر کشید. جامعه را باید به صحنه یک اعتراض عمومی علیه کلیت این نظام تبدیل کرد. شعار "آزادی برابری" را بالای سر برد
وقت زیادی باقی نمانده است، با تمام قوا پیش به سوی یک ۱۸ تیر سرخ و سوسیالیستی

مبارزات دانشجویی و مراحل عالی تر مبارزه

مبارزات دانشجویی و مراحل عالی تر مبارزه

نوید مینایی

فعالین دانشجویی دانشگاه های تهران در حمایت از کارگران زندانی دست به اقدام بسیار مهم و جالبی زده اند. صندوق جمع آوری کمک مالی به همراه ارائه اطلاعاتی از کارگران زندانی. دانشجویان در این طرح برشور هایی تهیه کرده اند که در آن اطلاعاتی از کارگرانی که در مراسم اول می دستگیر شده اند "محمود صالحی، شیث امانی و صدیق کریمی" نوشته شده و با فروش این برشور ها کمک مالی جمع شده را به خانواده این کارگران اختصاص داده اند
"گام عملی جنبش دانشجویی برای حمایت از جنبش کارگری"، این تیتر اعلامیه ایست که در دانشگاه علامه برای توضیح این ابتکار دانشجویان نوشته شده است. گرچه دانشجویان در حمایت از جنبش کارگری از دو سه سال قبل اقداماتی کرده اند، مثلا در تجمعات دانشجویی سال هاست که با شعار "جنبش دانشجویی متحد جنبش کارگری" یا در پلاکارد هایشان از اعتراضات کارگری حمایت کرده اند (که مشخصا با حمایت از اعتراضات کارپران پتروشیمی نمود یافت )، ولی طرح جمع آوری کمک مالی و اطلاع رسانی این حمایت و همبستگی را وارد مرحله جدید کرده است
معمولا مشکلات مالی یکی از گره گاه های اساسی کارگران برای اعتراضات و ادامه اعتصابات شان است و همواره این عامل محدود کننده کارگران بوده است. کارگرانی که در محیط زیست و کار خود با سیستم سرمایه داری در حال مبارزه هستند و در عین اینکه باید در جامعه سرمایه داری زندگی کنند و در ساختار موجود کار کنند، باید با مالکین ابزار تولید و نمایندگان آنان یعنی دولت سرمایه داری مبارزه ایی روزمره را پیش ببرند. یکی از کارهای مهمی که فعالین جنبش گارگری باید همواره در دستور کارشان داشته باشند برطرف کردن این مشکل اساسی برای مبارزه طبقه کارگر است. بر پا کردن صندوق اعتصاب از رایج ترین فعالیت هاییست که برای پیشبرد امر مبارزه طبقه کارگر باید صورت بگیرد
ولی این حرکت دانشجویان دانشگاه های تهران از برخی لحاظ بسیار مهم تر از کمک صرفا مالی به کارگران است. این را باید در متن وضع موجود جامعه ایران و مشخصات مبارزات کارگری و دانشجویی در ایران بررسی کرد. کمک مالی دانشجویان در فضایی صورت می گیرد که مبارزه طبقاتی در ایران به اوج خود نزدیک می شود و زمان تعیین تکلیف با ساختار موجود فرا رسیده است. برای بررسی بهتر باید به جنبش طبقه کارگر و اعتراضات دانشجویی در ایران مختصرا نگاهی انداخت
طبقه کارگر در ایران در حالی که توسط قانون کار نوشته و نانوشته جمهوری اسلامی تحت شدید ترین وضعیت استثماری و بهره کشی قرار دارد و جمهوری اسلامی با تمام توان و استفاده از نیروهای سرکوبگرش تلاش می کند تا کارگرانی خاموش با کار ارزان از طبقه کارگر ایران بسازد و می خواهد با قراردادهای سفید امضا و قراردادهای موقت هرگونه اتحاد و تشکلی را در نطفه خفه کند و از هیچ جنایتی در در این راستا فروگذار نیست، در این حال اعتصابات کارگری و اعتراضاتشان در سال به هزاران عدد می رسد، با اعتراض و اعتصاب خود حقوق حقه خود را تا جایی که بتوانند از حلقوم کارفرما و سرمایه دار بیرون می کشند و مراسم روز جهانی کارگر با شکوهی برگزار می کنند. کارگران در تلاشند تا تشکل ها و شورای مستقل خود را تشکیل دهند و در مقابل سرمایه داری به قدرت اتحاد خود واقفند. طبقه کارگر ایران علیرغم همه سرکوبگری و سبوعیت حکومت و با همه فقر و زندگی سخت و مشقت باری که حکومت به او تحمیل کرده است، در صدد ایجاد نهاد های مستقل کارگری، برپایی اعتراضات و اعتصابات خود است، رهبران عملی و شناخته شده و محبوب خود را دارد و یک لحظه مقهور حکومت سرمایه داری خشن اسلامی نشده است، به هیچ وجه چهره درمانده و گرفتار در چنگ سرمایه و مایوس از خود نشان نداده است، این را آمار چند هزار اعتصاب کارگری در سال نشان می دهد
در طرف دیگر آن بخشی از اعتراضات اجتماعی که به نام "جنبش دانشجویی" شناخته می شود و توسط جوانان در دانشگاه ها پیش می رود، همین خصوصیات را دارد از خود نشان می دهد. علیرغم شدید ترین سرکوب ها و خشن ترین برخوردهای نیروهای امنیتی حکومت با فعالین دانشجویی، دانشجویان در ایران اعتراض و اعتصاب خود را تعطیل نمی کنند، برای "آزادی و برابری " برای ساختن دنیایی که محورش انسانیت باشد یک دم از اعتراض و مبارزه کوتاه نمی آیند. در مقابل انواع سناریو های غیر کارگری و ضد انسانی می ایستند و آلترناتیوی انسانی را علم می کنند و در مقابل بربریت موجود سوسیالیسم را می گذارند
نتیجه بخشی از این مبارزات در این طرح کمک و اطلاع رسانی به کارگران زندانی خود را نشان می دهد. از جمله همبستگی و هم سرنوشتی کارگران و دانشجویان و همه بخش های جامعه در این طرح خود را نشان می دهد. در نوشته های دانشجویانی که مبتکر و مجری این طرح هستند نکات بسیار جالبی هست که به این امر اشاره دارد. ولی نکته دیگری که قابل ذکر است عقب نشینی نیروهای سرکوبگر حراست و کمیته های انضباطی در مقابل این حرکت بسیار رادیکال دانشجویان است. برخورد بسیار محاقظه کارانه حراست و بسیج با این طرح و وحشت از گسترش اعتراضات دانشجویی نشان از عقب نشینی عمومی حکومت در مقابل اعتراضات مردمی دارد. به جرات می توان گفت اگر اعتراضات اخیر دانشجویی در مقابل سرکوبگری های حکومت در دانشگاه ها نبود، حراست و بسیج کوچک ترین شکی در سرکوب این حرکت دانشجویان نمی کردند. و این خود یعنی عملی بودن گام های بعدی برای جنبش دانشجویی، این یعنی تغییر توازن قوا به نفع بخش معترض جامعه که باید گام های بعدی مبارزه را سریعا در دستور کار بگذارد
این حرکت رادیکال دانشجویان تهران می تواند و باید الگوی سایر دانشجویان دانشگاه های ایران باشد، دانشگاه هایی که در چند ماه گذشته اعتراضات رادیکال و مبارزات جانانه ایی داشنه اند، دانشجویانی که توانسته اند با اتحاد و همبستگی خود از جمله قوانین اسلامی را از دانشگاه ها جمع کنند و دوستان زندانی خود را آزاد کنند و .... باید در این حرکت سهیم شوند و همبستگی هرچه بیشتری میان اعتراضات جنبش کارگری و دانشجویی و معلمان و زنان به وجود بیاورند. البته مشابه این طرح و حمایت از دانشجویان زندانی نیز باید توسط کارگران اجرا شود. باید هر تعرضی به هر بخشی از جامعه توسط حرکتی منسجم و متحد از طرف همه بخش های معترض جامعه پاسخ بگیرد و در ادامه این همبستگی و اتحاد برای ساختن دنیایی بهتر گام های بعدی مبارزه را برداشت

دانشگاه و جامعه

دانشگاه و جامعه

نوید مینایی

این بحث مقدمه ایی ست برای ورود به بررسی عملکرد و وضعیت "جنبش دانشجویی" و اینکه برای پیشبرد مبارزات دانشجویی چه باید کرد. این بحث باید با دخالت سایر دوستان تدقیق و پیش برده شود
وضعیت عمومی اعتراضات در جامعه
جمهوری اسلامی دولت احمدی نژاد را به منظور سرکوب اعتراضات مردمی انتخاب کرد. بعد از شکست پروژه اصلاحات تنها آلترناتیو حکومت برای بقا، سرکوب عریان جامعه بود. کارگران، معلمان، پرستاران، زنان و دانشجویان به عنوان بخش های معترض جامعه که روز به روز بر وسعت اعتراضاتشان افزوده می شد بایست به شیوه های دهه ۶۰ سرکوب می شدند. انتخابات دولت نهم با زمزمه های "صدای پای فاشیزم" همراه بود. طیف اصلاح طلب با شیوع این زمزمه می خواست مردم را از رای دادن به احمدی نژاد منصرف کند، گویا انتخاب احمدی نژاد به عنوان تیر آخر حکومت به رای مردم صورت می گرفت. "تیر خلاص زن"، "یکی از متهمین گروگان گیری سفارت امریکا" و ... القاب دهان پر کنی برای احمد نژاد بودند که همگی از پرونده سنگین سرکوبگری های احمدی نژاد خبر می دادند. جمهوری اسلامی هم از این القاب بدش نمی آمد و برای سرکوب و بگیر ببند و باز گرداندن سال های ۶۰ به چنین موجودی نیاز داشت. حکومت اسلامی توهمی به کنار آمدن جامعه با حکومت ندارد و سیاست سرکوب را رسما با انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری و حمایت صریح خامنه ایی از آن اعلام کرد.
اما شروع به کار دولت جدید با شورش های گسترده کردستان در جریان اعتراض به قتل شوانه شروع شد. دامنه اعتراضات و شورش ها به قدری زیاد بود که در همان روزهای اول دولت احمدی نژاد، ایجاد حکومت نظامی در شهرهای کردستان لازم آمد. این اتفاقات تازه استقبال از احمدی نژاد بود و تنها به استقبال هم محدود نماند. شورش های آذربایجان هم که درست یک سال از آن می گذرد، واقعه دیگری بود که جمهوری اسلامی را لرزاند. اعتراضات و اعتصابات کارگری که هر روزه گسترده تر می شوند و به شهادت آمار دولتی چندین هزار در سال است بحران های دیگری هستند که دولت احمدی نژاد با آن ها دست به گریبان است. به این مجموعه باید اعتزاضات معلمین را نیز افزود. و همه این اعتراضات گواه شکست سیاست های سرکوبگرانه دولت جدید است
اگر سیاست تساهل وتصامح جمهوری اسلامی با دولت خاتمی توانست کارگران خاتون آباد را به گلوله ببندند و در ۱۸ تیر دانشجویان را از طبقه سوم به پائین پرتاب کند و نویسندگان را در قتل های زنجیره ایی ساکت کند، دولت سرکوبش با احمدی نژاد برای ساکت کردن دانشجویان باید لوگوی نشریاتشان را جعل کند و در سناریوهای مسخره به دنبال بهانه برای سرکوب بگردد. اگر دانشجویان خاتمی را در دانشگاه تهران در ۱۶ آذر فقط هو کردند، احمدی نژاد را با شعار"فاشیست برو گم شو" و آتش زدن عکس هایش از دانشگاه با خفت و خواری بیرون انداختند. اعتراضات دم به دم گسترش یابنده تر در جامعه که به هیچ وجه توهمی به حکومت و خیال سازش هم ندارند، رهبران سازشکار را کنار می گذارند و هر روز رادیکال تر می شوند که نمونه هایش را در اول می امسال و اعتراضات دانشجویی دیدیم، مهم ترین شاخص جامعه ایران هستند
در دانشگاه ها چه می گذرد؟
دانشگاه ها همیشه عرصه پیشبرد بحش مهمی از اعتراضات به حکومت های دیکتاتوری هستند. در این نوع حکومت ها به دلیل در دسترس جامعه بودن و روابط عمومی قوی دانشگاه ها و همچنین محبوبیت محیط های دانشگاهی، سرکوب این بخش از جامعه همواره سخت بوده است. هیچ حکومتی نمی تواند ادعا نکند "جوانان و دانشجویان آینده سازان و چشم و چراغ جامعه هستند!!" و درست به همین دلیل شیوه های سرکوبی که حکومت ها برای کارگران به کار می برند برای دانشگاه ها عینا کارساز نیست یا کاربرد آن بسیار مشکل خواهد بود
اما در دانشگاه های ایران اعتراضاتی که به نام "جنبش دانشجویی" در جریان است، اساسا با جنبش دانشجویی که مثلا در اروپا در جریان است متفاوت است. آن بخش از جنبش اعتراضی جاری در جامعه که به نام "جنبش دانشجویی" در دانشگاه های ایران در جریان است دارای فاکتورهای مشترک زیادی با سایر اعتراضات جاری در جامعه است. "زنده باد آزادی و برابری" اولین بار و بیشترین بار در دانشگاه ها مطرح شده است. داشتن نهاد های مستقل دانشجویی، نشریات آزاد دانشجویی که اساسا در نقد سیاست های دولت و مذهب منتشر می شوند، لغو جداسازی جنسیتی، اتحاد با جنبش کارگری و سایر شعارهایی که خصلت نمای جنبش دانشجویی هستند، مصارف صرفا صنفی و دانشجویی ندارند، این ها مطالبات همه بخش های معترض جامعه هستند، کارگران و معلمان برای داشتن نهاد های مستقل از دولت مبارزه می کنند. زنان برای لغو آپارتاید جنسیتی مبارزه می کنند. "معیشت و منزلت حق مسلم ماست" که در اعتراضات معلمان مطرح شد همان شعار "آزادی و برابری " به زبان دیگر است
دانشگاه ها عرصه مهمی برای مبارزه با جمهوری اسلامی هستند. اعتراضات فزاینده ایی که در دانشگاه ها در جریان است و درجه بالای رادیکالیسم این مبارزات همواره برای حکومت دردسر ساز بوده اند. در دوره اصلاحات امید حکومت به نهاد های دست سازی مثل انجمن های اسلامی و دفتر تحکیم وحدت که اساسا برای پیوند حوزه و دانشگاه طراحی و ساحته شده بود، بود. قرار بود انجمن های اسلامی شاخه دانشجویی سیاست اصلاحات باشد، هنوز هم تلاش بخشی از حکومت و امیدش اینست که با همان ابزار قدیمی که امروز دیگر تغییرات اساسی کرده بتواند اعتراضات دانشجویی را از پیوستن به جنبش سرنگونی حفظ کند. ولی به قول نشریات جعل شده دانشجویی دانشگاه پلی تکنیک "دانشجو + معلم+ کارگر= برانداز". اعتراضات دانشجویی کاملا از هرگونه کنترل و مهار زدن توسط دو خردادی ها خارج شده و به گواه مراسم ۱۶ آذر امسال کاملا اتوریته سوسیالیسم و چپ برآن ثابت شده است
شاهد اینکه سیاست های جمهوری اسلامی برای سرکوب اعتراضات شکست خورده است اعتراض دانشجویان به ریاست عمید زنجانی بود که ظاهرا اعتراضات موفقیت آمیزی نبودند. ولی باید دید انتخاب یک آخوند به ریاست مهم ترین دانشگاه کشور به چه منظوری بوده؟ منظور این بوده که از روند رشد ضدیت با دین در دانشگاه ها جلو گیری کنند ، ولی نتیجه این شده که نه تنها سکولاریسم که مارکسیسم و سوسیالیسم از سرو کول دانشگاه ها بالا می رود. و این یعنی شکست انتخاب آخوند به ریاست دانشگاه و موفقیت اعتراضات دانشجویی. سرکوب دو سر دارد، یکی سرکوبگر و دیگری جامعه ایی که سرکوب می شود. اینکه جمهوری اسلامی سرکوب می کند و هنوز نیروهای مسلح و کمیته های انضباطی در دانشگاه را برای این امر در اختیار دارد شکی نیست، ولی جامعه سرکوب شده هم باید از اعتراضاتش منصرف شود و مرعوب سرکوب و سرکوبگر بشود تا بتوان گفت سیاست سرکوب موفق بوده است. ولی این شاخص جامعه امروز ایران نیست، گسترش اعتراضات و رادیکال شدن آنها معنیش شکست سیاست سرکوب است
شانزده آذر امسال برای جمهوری اسلامی بسیار گران تمام شد، دانشجویان به نمایندگی از کل جامعه تمام رشته هایش را پنبه کردند. ژست "فاشیست" علیرغم اسم دولت مهرورزی برای حکومت کارآمد تر است ولی این ژست در ۲۰ آذر سال گذشته کاملا به هم ریخت و امروز برای انتقام و بازگرداندن همان ژست در دانشگاه ها اقدام به سرکوب دانشجویان معترض کرده است. حمله به دانشجویان شرکت کننده در مراسم ۱۶ آذر امسال از فعالین دانشگاه مازندران شروع شد که با اعتراضات و حمایت های وسیع دانشجویی در سراسر کشور مواجه شد و مسئولین امنیتی مجبور شدند علیرغم شاخ و شانه کشیدن هایشان برای دانشجویان فورا آنها را آزاد کنند. دانشجویان شیراز هم در اعتراضات گسترده و متحدانه ایی توانستند پروژه سرکوب دانشجویی به بهانه حجاب را عقب بزنند و رئیس دانشگاه را مجبور کنند حرفش را پس بگیرد. دانشجویان لرستان هم در اعتراضاتی که با سرکوب بسیج مواجه شد به این محدودسازی ها اعتراض و مقابله کردند
دانشگاه پلی تکنیک به خاطر موقعیت ویژه ایی که دارد، به خاطر استقبالی که در ۲۰ آذر از احمدی نژاد به عنوان فرمانده لشکر سرکوبگر داشت مورد تهاجمات وسیعتری قرار گرفته است. تا کنون ۷ نفر از دانشجویان این دانشگاه را طی سناریوهای ساحتگی دستگیر کرده اند و تعداد خیلی بیشتری را به کمیته های انضباطی احضار کرده اند. برای دستگیر شدگان طرح های همیشگی جمهوری اسلامی را خواب دیده اند، اعترافات تلویزیونی به معاند بودن و طلب مغفرت کردن و برای احضار شدگان مشکلات تحصیلی ایجاد کردن تا اخراج همه فعالین دانشجویی از جمله سناریو هایی است که جمهوری اسلامی برای مقابله با دانشجویان در سر می پرورد
تا همین جا هم مثل طرح مقابله با بد حجابی وحشت خود رژیم را از گسترش اعتراضاتی که شعله هایش را در اراک و اصفهان و مشهد شاهد بوده ایم فرا گرفته است. در طرح حجاب قوه قضائیه و دولت به جان هم افتادند و در دانشگاه هم همین طور، مجلس به دولت تذکر می دهد سناریوی جعل لوگو که فقط از دست اوباش-دلقک های بسیجی بر می آید مسخره تر از آنیست که کسی باور کند. ولی احمدی نژاد می خواهد وجه سرکوبگرانه اش را ثابت کند. رهایی رئیس دانشگاه پلی تکنیک از ترس دانشجویان کلاس های درسش را در بیرون از دانشگاه در حصار امنیتی کامل برگزار میکند و برای فرار از دست دانشجویان از پنجره کلاس ها رفت و آمد می کند
چه باید کرد؟
امروز بیش از هر زمانی به همه ثابت شده است برای مقابله با سرکوب و همزمان پیشبرد اعتراضات و عقب زدن حکومت اسلامی تنها راه، گسترش اعتراضات، یکپارچگی و عمل هماهنگ میان دانشجویان سراسر کشور است. تجربه دانشگاه مازندران و عقب نشینی و شکست سریع قاطع ترین بخش حکومت یعنی بخش امنیتی در مقابل اتجاد عمل سراسری دانشجویان، اعتراضات پیگیر و هماهنگ دانشجویان شیراز و عقب نشینی رئیس این دانشگاه و پس گرفتن دستوالعمل های اسلامی ناظر بر روابط و حجاب دانشجویان و نمونه های دیگر پیروزی های دانشجویان و در اعتراضات کارگری هم که با همبن فاکتور همبستگی، پیگیری و رادیکال بودن همراه بوده اند راه را برای ادامه مبارزه نشان می دهد
امروز باید برای رسیدن به اهداف مشخص تمرکز کرد و اتحاد سراسری حول این اهداف ایجاد کرد. کمیته های انضباطی اهرم کارآمد حکومت برای سرکوب، تهدید و دور کردن فعالین دانشجویی از محیط شان است امروز با توجه به تجربیات بالا باید رفت پای پروژه برچیدن بساط کمیته های انضباطی از دانشگاه ها. این امر مستلزم اتحاد و هماهنگی وسیعی میان دانشجویان است که امروز با توجه به گستردگی روابط دانشجویی کاملا شدنی ست و باید رفت و آن را سازمان داد. فعالین سیاسی مختلفی باید در این امر شریک باشند و از اهرم تعطیل کردن دانشگاه ها، اعتراضات گسترده و هماهنگ در چندین دانشگاه در شهر های مختلف و سایر اقدامات عملی باید استفاده کرد
این پروژه می تواند علاوه بر تلاش برای برداشتن تهدید کمیته های انضباطی از سر دانشجویان ثمرات جانبی بسیار مهمی برای دانشجویان به همراه داشته باشد، موفقیت این طرح در برچیدن کمیته های انضباطی خلاصه نمی شود. ایجاد شبکه های گسترده و کمیته های دانشجویی که دارای اتوریته توانایی هماهنگ سازی بدنه دانشجویی را دارند از اولین ثمراتی ست که چنین طرحی به دنبال دارد که جنبش دانشجویی به زودی و در وافع همین امروز هم نیاز مبرمی به چنین کیفیتی دارد
به نظر من این طرح با توجه به دست آورد های فوری و بلند مدتش باید به یکی از مهمترین بحث های دانشجویان تبدیل شود و این نوشته مقدمه ایی برای ورود به این بحث است

Saturday, June 23, 2007

پلاتفرمی برای هجده تیر


:هجده تیر


آزادي دانشجويان زندانی


نه به کمیته های انضباطی


طرح صندوق های حمایتی از کارگران زندانی1ماه مه
وآزادي فوری


وبدون قيد و شرط محمود صالحی


علیه مبارزه با بدحجابي و نظامي کردن شهرها


آزادی زندانيان سياسی